نامزدی پسرخالم
حمعه 25 خرداد
که روز عید فطر بود و نامزدی حامد پسر خالم.
چند روزی بود که بدجور گلو درد داشتم اما نخواستم این مراسمو از دست بدم.برای ساعت 3 وقت آرایشگاه گرفتم و بعداز آماده شدن چند تا عکس گرفتیم.وقتی داشتم با بابایی عکس مینداختم ژستای مارو که دیدی می گفتی مگه نامزدی خودتونه که اینجوری عکس میندازین.کلی سر این عکس گرفتنا خندیدیم.مراسم توی فاز 1 اندیشه تالار خاتون بود.خیلی زود رسیدیم.تو مراسم هم همش در حال رقص بودی طوری که خودم تعجب کردم هنوز سزجامون نشسته بودیم بدون اینکه من بگم رفتی وسط.(خوب دیگه بارها بهت گفتم به خواهرهای قرتی خودم رفتی )
عکسای توی خونه
عکسای نامزدی
از نامزدی که برگشتیم سرماخورگی من بدتر شد و روز شنبه رفتم دکتر و 2 روز استعلاجی گرفتم.الان هم تو خونه دارم این پست رو می نویسم و از این تعطیلات 5 روزه لذت می برم گرچه اوضاع گلوم وحشتناکه