، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

مهتا

سفر یکروزه به کاشان

1395/3/1 10:08
نویسنده : نسرين
206 بازدید
اشتراک گذاری

می خواستیم پنج شنبه 29 اردیبهشت حرکت کنیم ولی ازاونجایی که هفته پرمشغله ای داشتم نتونستم صبح زود ازخواب بیداربشم.برای همین نتونسنتیم هتل رزرو کنیم.چون همه پرشده بودن.تصمیم گرفتیمصبح زود جمعه راه بیفتیم.ساعت 5 صبح بودکه وقتی بیدارت کردم،باحالت خواب آلودی که داشتی گفتی:لباس خوشگلاموبیارین بپوشم تابریم مسافرت.حدودا ساعت 6 بودکه راه افتادیم.توراهیه سفره خونه سنتی بودکه برای صبحانه املت خوردیم.ساعت 9:30 بودکه رسیدیم نیاسربرای گلابگیری.کلی اونجا بازی کردی و فالوده خوردی وما هم خریدامون رو کردیم.بعدشم آبشار نیاسر که با مهدی حسابی آب بازی کردین.بماند که رو مردم هم آب میریختین واونا حسابی شاکی میشدن .حمام صفویه هم که نگو:ژست و عکس گرفتن.ناهار بعدازکلی خواهش راضی شدین که  حرکت کنیم به سمت کاشان.ناهار رو در رستوران سلامت بابا خان در جاده ای که به سمت باغ فین میرفتیم خوردیم و یکم پیاده روی برای باغ فین داشتیم.خیلی باغ قشنگی بود و شما در جوی های آبی که توباغ بود بازهم شروع به آب بازی کردیم .من وبابا هم کنار شما نشستیم و درحالی که پاهامون رو داخل آب گذاشته بودیم خودمون رو خنک کردیم.البته هوا هم کمی بارونی وابری بود وباعث شده بود گرما زیاد اذیتم نکنه.وقتی ازباغ برمی گشتیم یه دمپایی یا به قول خودت تمپایی برای مهدت خریدیم که کلی ذوق کرده بودی.تازگیها وقتی میخوای حرف بزنی خیلی بلند وبا صدای جیغ صحبت میکنی واین باعث شده بود کمی سردرد بشم.درحال برگشت از کاشان هم یه آبشار مصنوعی دیدیم و بلهههه بازهم اب بازی اونم به مدت طولانی .به طوری که وقتی ازآب اومدین بیار کاملا گرسنه شده بودین.وقتی لباساتون رو عوض کردم یه چایی گرم بهتون چسبید بعدشم خیاری که پوست کندم رو نوش جان کردین.دیگه ساعت 5:30 بود که سفریه روزمون رو تموم کردیم و به سمت خونه حرکت کردیم.تو انقدر خسته شده بودی که نصفراهو تو ماشن خوابیدی..ساعت تقریبا 9 بود که خونه رسیدیم و همگی دوش گرفتیم و بعدشم شام.بااینکه این سفر یه روز بود ولی حسابی بهتون خوش گذشت.من و باباهم ازاین موضوع خوشحال بودیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهتا می باشد