، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

مهتا

گزارش کاری

26/7/94  -یکشنبه آموزش رنگ های برگ درختان در فصل پاییز به زبان انگلیسی(سبز، زرد، نارنجی)                               کلاس زبان برگزار شد آموزش اشکال هندسی( دایره و مربع) به انگلیسی.square(مربع) circle( دایره)   آموزش کاردستی...با استفاده از مقوا و چسب....پرچم امام حسین به به اینجا دیگه مهدی هم اومد دوشنبه 94/7/27   سه شنبه 940828 آموزش انگشت به انگلیسی...و نقاشی کردن انگشت ها FINGERS گزا...
26 مهر 1394

گروه تلگرامی مهدکودکی

شنبه 94/7/25 وقتی اومدم دنبالتون خاله مریم شماره موبایلمو گرفت که یه گروه تلگرام برای مامانا درست کنه و عکس ها و مطالب مربوط به کارهای کلاسی رو ارسال کنه .وقتی اولین بار تو گوشی عکس خودت و دوستاتو نشون دادم کلی تعجب کرده بودی و ازطرف دیگه هم یه خوشحالی توام با غرور همراه با چاشنی لوس کردن تو چشمات برق میزد. درضمن اسم گروهمون :   ranginkaman اولین گزارش کاری: گزارش شنبه 94/7/25 آموزش شعر مربوط به ماه محرم، آموزش نقاشی، تکرار ماه های فصل پاییز، اعداد به انگلیسی ، روز های هفته تکرار و تمرین شد، صحبت در مورد نظافت های شخصی، صحبت در مورد مفاهیم تربیتی، آشنایی کودک با ماه محرم، اموزش امام سوم: امام حسین، زیارتگاه امام حسین: ک...
26 مهر 1394

خاطرات گرم تابستونی

ب ا شروع شدن تابستون توی مهدکودکتون یکسری کلاسهای فوق برنامه شروع شده که کلاس نقاشی و سفالگری ثبت نامت کردم .از 27 خرداد هم که ماه رمضون شروع شده ،ساعت کاریم 3:30 شده برای همین زود میرسیم خونه و سریع کارای خونه رو انجام میدم و چون بابا روزه میگیره بیشتر اوقات استراحت میکنه و من و تو مهدی  تقریبا ساعت 7 پارک نزدیک خونه میریم.و حسابی دوتاتون بازی میکنید روایت تصویری این روزها                                        &nbs...
9 تير 1394

سالگرد ازدواج

                                                                                                          مینویسم سرشار از عشق   برای تویی که همیشه   تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی ...   برای تو که بخوانی و بدانی   دوست داشتنت در من   بی انتهاست... پنج شنبه 27 شهریور دهمین سالگرد ازدواج من و باب...
31 شهريور 1393

بازی

بازی مدل لباس ایرانی بازی آنلاین | ورزشی | تیراندازی | فکری | اکشن | مسابقه ای | متفرقه ...
25 شهريور 1393

آذر 93

سه شنبه 25 آذر وقتی با بابا اومدیم دنبالتون با دیدن قیافه هاتون کلی خندیدیم. تو مهد کودک گریمتون کرده بودن و همش میگفتی منو اتاشی کردن . تو موش و مهدی شیر شده بد. یجوری هم حرف میزدی و میخندیدی که مثلا از صورتت پاک نشه   ...
24 شهريور 1393

آبان 93

             روزهای پاییزی مثل برق داره میگذره. پنج شنبه 8 آبان امروز باید میومدم اداره .بابا هم کلاس داشت .من و مهدی باهم بودیم شمارو هم گذاشتم مهد .ساعت 12:30 بود که همگی رفتیم برای خرید لوستر .همونجا هم برای شما پالتو و شال و کلاه و شلوار و جوراب  (به قول خودت کلاه برفی ) خریدیم.خیلی خوشحال بودی و حتی شنبه برای رفتن به مهد هم جوراب و شال و کلاه رو سرت کردی و تو ماشین هم حاضر نبودی از سرت دربیاری ... پنج شنبه 22 آبان با دوستامون رفتیم رستوران سنتی باغ صبا تقاطع ملک و شریعتی. دختر خوبی بودی.اما تو عکس گرفتن همکاری نکردی  &n...
24 شهريور 1393

مهر 93

93/7/4جمعه مدتی بود که گوشهای مامانی درد میکرد دکتر که رفتم گفت باید شست وشو بدم چهارشنبه بعداز ظهر از سرکار که برمی گشتیم رفتیم درمانگاه تا هم واکسن آنفلونزا برای تو بزنیم هم من خودم دکتر برم. قطره بهم داد و گفت 48 ساعت دیگه دوباره برم.خیلی توی این دوروز کلافه بودم صداها رو به سختی میشنیدم .از طرف دیگه هم وقت آتلیه برای شما گرفته بودم .ظهر جمعه خودم باماشین رفتم درمانگاه و نیم ساعته برگشتم واقعا هیچ چیزی به اندازه سلامتی باارزش نیست. ناهارخوردیم و کمی خوابیدیم .صبح هم که حموم برده بودمت . ساعت 3:30 بیدارشدیم و تا آماده بشیم اساعتی طول کشید اونروز اولین باری بود که دست وپاهاتو لاک زدم و مثل خانومها آروم نشستی ...
24 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهتا می باشد